مقدمه
وجود معیارها و دستور العمل های کارشناسی شده و هماهنگ با استانداردهای جهانی در تدوین اصطلاح نامه علوم اسلامی برای کنترل و تضمین دقت و هماهنگی میان محققان در بخش های مختلف اصطلاح نامه نگاری امری ضروری می باشد . آیین نامه اصطلاح نامه نگاری ، مجموعه ای از دستورالعمل ها است که هماهنگ با اهداف گروه پژوهشی اصطلاح نامه و فرهنگ نامه مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی تهیه شده است . از این رو همه اصطلاح نامه نگاران باید یکایک نکات مندرج در این آیین نامه را مورد توجه و دقت قرار داده و آنها را کاملا رعایت کنند . بی توجهی و عدم رعایت اصول این آیین نامه ضمن اتلاف وقت محققان و ارزیابان ، سبب افزایش هزینه ها وناهماهنگی مجموعه خواهد شد و کیفیت محصولات علمی مجموعه را کاهش خواهد داد .
لازم به ذکر است که مواد این آیین نامه در پی کسب تجارب چندین ساله ، در اسفند ماه 1386 مورد بازنگری قرارگرفته است .
تعریف اصطلاحنامه (THESAURUS)
اصطلاحنامه، مجموعهى اصطلاحات کنترل شده در یك حوزه معرفتى است كه فهرستى از واژههاى كلیدى و كاربردى آن حوزه را ارائه مىدهد و روابط سلسله مراتبى، ترادف و وابستگى بین مفاهیم را به نمایش مىگذارد و ازنظرساختارى، گنجینهى واژگان كنترل شده و سازمان یافته از مباحث خاص دانش بشرى است.
ضرورت اصطلاحنامه
همه روزه به میزان بسیار زیادى بر حجم اطلاعات افزوده مىشود تولید كنندگان اطلاعات با زبان آزاد، اصطلاحات رشته تخصصى خود را به كار مىبرند و حتى اصطلاحات نوینى را پدید مىآورند. و گاهى یك نویسنده اصطلاحى را با معنایى متفاوت به كار مىبرد . استفاده كنندگان از اطلاعات نیز با فرهنگها و سطوح متفاوت دانش، گاهى با كمترین اطلاع از وسعت دامنهى این موضوعات براى بازیابى مدارك به مراكز اطلاعرسانى مراجعه مىكنند. در این میان اطلاع رسانان باید نقش هادى و واسطه را ایفا كرده با تولید كنندگان و مصرف كنندگان اطلاعات هم زبانى كنند و جستجوگر را در كمترین زمان ممكن به بیشترین اطلاعات مورد نظر رهنمون سازند. بهترین روش استاندارد در دانش اطلاعرسانى نمایهسازى است كه بر اساس اصطلاحنامه ذخیره و بازیابى شود كه ابتدا محتواى مدارك را در قالب واژههایى توصیف نموده و براى موضوعهاى مختلف یك اصطلاح (كلید واژه) اختصاص مىدهند و سپس تمامى مدارك و اطلاعات مربوط به آن موضوع را تحت همان نام یا «اصطلاح» طبقه بندى مىكنند و چون در مركز اطلاعرسانى و حوزههاى علوم مختلف تعداد اصطلاحات زیاد و متنوع است، مسئلهى رابطه بین اصطلاحات از قبیل رابطهى ترادف، اعم، اخص و... و همچنین تعریف و طبقهبندى موضوعى آنها ضرورت بیشترى پیدا مىكند. تدوین مجموعهى اصطلاحنامه (تزاروس) خرد و كلان براى حل این مشكلات است.
اهداف اصطلاحنامه
ـ ترسیم ساختار کلی علم به کمک برقراری روابط منطقى میان مفاهیم اصطلاحات آن علم ؛
ـ تهیهى واژگانى استاندارد براى حوزهى موضوعى خاص، به منظور یك سان سازى مدخلهاى نظام ذخیره وبازیابى اطلاعات؛
ـ تهیهى نظام ارجاعات بین اصطلاحات مترادف و شبه مترادف براى كاربرد اصطلاحى واحد از مجموعهى مترادفات و... در شبكه اصطلاحات؛
ـ تهیهى راهنما براى کاربران و نمایهسازان ، جهت انتخاب اصطلاح صحیح براى موضوع مورد جستوجو .
ویژگىهاى اصطلاحنامه
ـ نشان دادن روابط معنایى میان اصطلاحات هر علم و تعیین جایگاه آنها در علم ؛
ـ اصطلاحنامه قابل گسترش است و هرگز بسته و پایان یافته تلقى نمىشود و شكل و اندازه آن تابع زمان وسیاستگزارى است.
تعریف اصطلاح
اصطلاح ، واژه کنترل شده و سازه لفظی یک مفهوم از دانش خاص است . این معنا فراگیرتر از اصطلاحات خاص رایج در علوم می باشد .
شكل اصطلاح
اصطلاح به لحاظ نوع كلمات چند صورت دارد:
1ـ اسم یا عبارت اسمى
ترجیح دارد كه اصطلاح، اسم یا عبارت اسمى باشد. عبارات اسمى به گروه اصطلاحات مركب تعلق دارند و به دو صورت ممكن است ظاهر شوند:
الف: عبارت وصفى مانند: بیع ربوى
ب: عبارت اضافى مانند: بیع صبى
2ـ صفت
حتى الامكان باید از بكارگیرى صفت در اصطلاح پرهیز كرد مگر در صورتى كه در یك زبان فنى معناى خاصى داشته باشد.
مثلاً « فارسى » به معناى « زبان فارسى » پذیرفته شده و به جاى آن به كار مىرود. مانند:
فارسى زبان فارسى
بج: زبان فارسى بك:فارسى
در زبانهایى كه صفت بعد از موصوف قرار مىگیرد مىتوان از یك صفت به عبارت اسمى كه آن صفت را در
برمىگیرد ارجاع داد. مثلاً مىشود صفت «پاستوریزه» را به اصطلاحات مركبى چون «كره پاستویزه» و «شیر پاستوریزه» و غیره ارجاع داد . مانند:
پاستوریزه بك: شیر پاستوریزه
3ـ قید
قیدها نظیر « بسیار » یا « زیاد » را نباید به تنهایى به عنوان اصطلاح به كاربرد.
از عباراتى كه با قید شروع مىشوند نیز باید حتى الامكان پرهیز كرد مگر آن كه در یك زبان فنى معناى خاصى یافته باشند.مانند: تندخوانى
4ـ فعل
از به كار بردن افعال به صورت مصدر یا وجه وصفى به عنوان اصطلاح باید پرهیز كرد . فعالیتها را باید به شكل اسم یا اسم فعل منعكس ساخت. مانند:
آشپزى (نه « آشپزى كردن ») ویراستارى (نه « ویراستن »)شكل مفرد و جمع اصطلاحات
گاهى یك اصطلاح، هم به صورت مفرد استعمال شده، و هم به صیغههاى مختلف جمع. در این گونه مواردبه روش ذیل عمل مىشود:
1ـ شكل مفرد و شكلهاى مختلف جمع، همگى اخذ مىشود. و در تدوین نهایى، اگر در یك صفحه رایانهاى قرار بگیرند، فقط شكل مرجح، ذكر شده و بقیه حذف مىگردد.
2ـ در تعیین مرجح، اصل بر این است كه شكل مفرد واژه، مرجح شود مگر اینكه شكل جمع، در آن علم بیشتررایج باشد. این اصل در همه موارد ـ اعم از تك واژه و تركیبى ـ جارى است.
شكل فارسى یا غیر فارسى اصطلاحات
ـ در اصطلاح نامههاى فارسى علوم اسلامى، اصل بر فارسى نویسى و گزینش ترجمه فارسى اصطلاح است. وشكل غیر فارسى اصطلاح، در صورت لزوم، به عنوان اصطلاح نامرجح أخذ مىشود.
ـ اگر شكل غیر فارسى اصطلاح، در كتابهاى تخصصى یا عمومى یك علم ـ كه به زبان فارسى تألیف شده ـ رایجتر باشد، همان شكل اصطلاح، مرجح مىگردد.
اقسام اصطلاح
اصطلاح ساده : اصطلاحى است كه قابل تفكیك به دو اصطلاح مستقل نباشد چه این كه واژهاى بسیط و غیرمركب باشد، مانند:وجود.
و چه از واژگانى تركیب شده باشد كه هر جزء آن توان تبدیل شدن به یك اصطلاح مستقل در اصطلاح نامه را نداشته باشد، مانند:شكل دوم
اصطلاح مركب: اصطلاح مركب شامل چندین واژه است، كه هر یك از آنها توان تبدیل شدن به یك اصطلاح مستقل در اصطلاحنامه را داشته باشد. گاه براى بیان یك مفهوم یا ابراز یك عقیده، تركیب چندین اصطلاح ضرورى است در چنین مواردى این اصطلاحات را مىتوان از قبل در نظام زبان، تركیب (پیش همارا) كرد و لذا باید در اصطلاحنامه نیز یافت شوند، یا این كه باید آنها را بازیابى تركیب (پس همارا) كرد.
مثلا: دو اصطلاح « بیع » و « خیار » را در جایى كه هر دو بیانگر یك مفهوم باشند باید تركیب كرد به « بیع خیارى ».
اگر هر یك از واژههاى اصطلاح مركب به عنوان یك اصطلاح ساده در اصطلاحنامه وجود داشته باشند اصطلاح مركب ( پیش همارا ) خوانده مىشود.
اصطلاحات مركب ( پیش همارا ) وقتى در اصطلاحنامه منظور مىشوند كه:
1ـ واژههاى تشكیل دهندهى آن به تنهایى نیز به عنوان اصطلاح به كار روند؛ [1]
2ـ واژهمرکب ، معنایى متفاوت از معناى اصلى خود داشته باشند. [2]
اصطلاح أخص، اعم و رأس
اصطلاح اخصواژهاى است كه دلالت بر موضوع خاص دارد و مفهوم آن محدودتر از اصطلاحى است كه به عنوان اعم براى او در نظر گرفته شده.
اصطلاح اعم معرف یك رده یا كل است و مفهوم آن وسیعتر ازهر یک ازاصطلاحاتى است كه به عنوان اخص براى او آورده مىشود.
ـ مفهوم اعم و اخص از مفاهیم نسبى است بنابراین یك اصطلاح اعم نسبت به مفهوم وسیعتر حاكم بر آن اخص است تا به« اصطلاح رأس» برسد كه دیگر فوق آن مفهومى وسیعتر وجود نداشته باشد.
همچنین یك اصطلاح اخص نسبت به مفهوم محدودتر كه تابع او است اعم است تا برسد به مفهوم اخصى كه در آن رده و مقوله مفهومى خاصتر از او نباشد.
به اصطلاح اعمى كه خود داراى اعم نباشد «اصطلاح رأس» مىگویند. این اصطلاح در رأس ردهى سلسله مراتبى قرار مىگیرد .
گاهى ممكن است اصطلاح رأس و اصطلاح اعم یكى باشند و آن زمانى است كه اصطلاح اخصى كه به كار رفته آن قدر به رأس هرم سلسله مراتب نزدیك باشد كه تنها اعمى را كه مىتوان برایش در نظر گرفت همان اصطلاح رأس است،چون در سلسلهاى نظامدار هیچ اصطلاحى بدون اعم نمىتواند باشد.
اصطلاح مرجح و اصطلاح نامرجح
از میان اصطلاحات مترادف و شبه مترادف دریک علم ، اصطلاحی که برای نشان دادن یک مفهوم برگزیده شده وسایر اصطلاحات به آن ارجاع داده میشود اصطلاح مرجح نامیده می شود و سایراصطلاحات را نامرجح میگویند . اصطلاح مرجح در نمایه سازی، «توصیفگر» نامیده می شود .
واژههاى مشترك ـ چك لیستى
واژه هایی كه در همه یا بسیارى از علوم مفهومى یك سان داشته و به منظور پشتیبانى از اصطلاحنامه در امر بازیابى و نمایش مندرجات متن ـ در نمایهسازى ـ به كار گرفته مىشوند،«واژه ها ى مشترك یا چک لیستی» نامیده می شود . مانند: تعریف، اقسام، نقد، دیدگاه، شرایط، آثار و... .
«واژهى مشترك» مفهوم خاص از یك علم را به طور مستقل افاده نمىكند و براى رساندن بار اطلاعاتى خاص لازم است كه با یك اصطلاح تركیب شود مانند: تعریف + استصحاب.
شاخصههاى اصلى واژههاى مشترك عبارت است از:
1ـ در همه یا بسیارى از علوم مفهومى یك سان دارند؛
2ـ واژگان كمكى هستند كه به صورت پسوند یا پیشوند با اصطلاحات یك علم توسط نمایهسازان تركیب مىشوند تا بار معنایى متن را رساتر ارائه كنند؛
3ـ در دانشى خاص به عنوان اصطلاح به شمار نیایند چه به صورت واژهى تركیبى و یا اصطلاح بسیط.
این ویژگى دو مورد را از شمول « واژهى مشترك » خارج مىكند :
الف ـ مواردى كه از «واژهى مشترك» بحث مفهومى شده مانند «تعریف» در مبحث معرف و حجت منطق كه ازآن بحث مفهومى مىشود یك اصطلاح منطقى است و در جایى كه از «تعریف» به عنوان یكى از مصادیق تعریف سخن به میان مىآید «واژهى مشترك» به شمار مىآید . مانند:تعریف + قیاس .
اصطلاحنامه نگار باید هر یك از دو مورد را با آوردن یادداشت دامنه به كاربران توجّه دهد.
ب ـ موردى كه «واژهى مشترك» با واژهاى دیگر تركیب یافته و مجموعاً مفهوم خاص از یك علمى را بیان كنند، مانند «برهان صدیقین» كه این تركیب به عنوان یك اصطلاح پذیرفته شده است هر چند كه برهان به تنهایى «واژهى مشترك» است.
4ـ در علمى خاص به صورت ردهاى با زیر مجموعه نباشند. در مواردى كه «واژهى مشترك» به صورت تركیب با اصطلاح دیگر به عنوان یك رده با زیر مجموعهى بیشتر از یك اصطلاح، اصطلاحاتى از یك علم را تحت پوشش قرار مىدهد، باز در حكم اصطلاح است و در اصطلاحنامه وارد مىشود.
مانند: «آثار تقوى» در علم اخلاق یا «شرایط بیع» و «شرایط قاضى» در علم فقه .
تبصره: در مواردى كه یك اصطلاح با واژهى چك لیستى اشتراك لفظى داشته باشد بر اصطلاحنامه نگار لازم است علاوه بر ثبت درواژه های چک لیستی ، آن را به اعتبارمعنای اصطلاحی در زمرهى اصطلاحات علم مربوط هم وارد نماید .مانند« احكام » كه مشترك لفظى است بین دو معنا :
1ـ به معناى «اعتبار شارع» یا «خطاب شارع» كه در این صورت به عنوان اصطلاح علم «فقه» و «اصول فقه» مطرح است؛
2ـ به معناى «آثار، ویژگىها و فروعات» كه در این صورت واژه مشترك است.
در این موارد بر اصطلاحنامه نگار لازم است كه احكام به معناى اوّل را در زمرهى اصطلاحات علم «فقه» یا «اصول فقه» وارد نماید و احكام به معناى دوم را در ردیف واژههاى مشترك درج نماید و با آوردن یادداشت دامنه مطلب را به كاربران گوشزد نماید.
رابطه پیشینی و رابطه پسینی
رابطهى پیشینی یا اصطلاحنامهاى ما بین اصطلاحاتى است كه منطق و عرف آنها را مرتبط مىداند و هیچ گونه وابستگى به مدرك و سند خاصی ندارد و در حقیقت پیوندى است كه عقلاً یا عرفا بین مفاهیم اصطلاحات یك علم ایجاد مىشود.
رابطه پسینی ناظر به اصطلاحاتی است که میان آنها پیوند و رابطهى معنا شناختى و همیشه صادق در نظر عرف و عقل وجود ندارد و پیوند اینها بدین خاطر است كه در سند خاص بین آنها پیوند برقرار شده است .
مثلاً نمایهسازى كه به موضوعى در باب «قرآن و احوال مؤمنان در عالم قیامت» مىپردازد ممكن است سه اصطلاح «قرآن»، «مؤمنان» و «عالم قیامت» را براى مدرك تعیین كند. رابطهى این اصطلاحات با یكدیگر به مدرك و سند بستگى دارد ومجموعاً موضوع مدرك را خلاصه مىكنند و به تبع مدارك متنوع ممكن است متفاوت شوند. چرا كه میان این اصطلاحات پیوند و رابطهى معنا شناختى و همیشه صادق در نظر عرف و عقل وجود ندارد و پیوند اینها بدین خاطر است كه در سند خاص بین آنها پیوند برقرار شده است . اما«قرآن» با اصطلاح عامترى مانند «كتاب آسمانى» و نیز اصطلاح خاصترى همانند «سورههاى قرآن» در نظر عقل و عرف مرتبط است و همچنین «مؤمنان» با اصطلاح فراترى چون «مكلفین» و نیز با اصطلاح فروترى همانند «مؤمن متقى» در نظر عقل مرتبط است و اصطلاح «عالم قیامت» هم با اصطلاح اعمى چون «عالم آخرت» عقلا در ارتباط است .
تذكر : از میان انواع مختلف روابط اصطلاحنامهاى، رابطه ترادف حقیقى، و اعم و اخص، و وابستگى تداعى معانى، از مصادیق رابطه پیشین بوده، و رابطه شبه ترادف، و وابستگى متنى، از مصادیق رابطه پسین مىباشند.
© كليه حقوق معنوي اين سايت مطابق قوانين نرم افزاري متعلق به پژوهشکده مدیریت اطلاعات و مدارك اسلامي مي باشد.